سیاست مدیران استان ما قطاری دارد که بر روی ریلهای مصوب مجلس و یا مصوبات نهاد ریاستجمهوری و ... حرکت میکند! این قطار سالهاست که با سرعت بسیار پایین ولاک پشتی حرکت کرده است. در مقاطعی با حضور برخی از نمایندگان پرتلاش مجلس، این حرکت تسریع و گاهی اوقات دوباره کند شده است.
این قطار، گاه با قدرت و توان اجرایی بسیار بالای یک استاندار نیز حرکت خوبی داشته است و بارها شده که وي قطار از مسیر منحرف گشته را به ریل اصلی بازگردانده است.
سؤالی که مطرح میشود این است: اگر "رانندهی قطار" را استاندار لرستان و منتخبان مجلس را مسوولان و رییس قطار و مسافرانش را مردم در نظر بگیریم، با مسوولان و مدیرانی که با مسیر حرکت این قطار گام برنمیدارند و امیدی به روند رو به رشد و سرعت توسعه ندارند؛ چه باید کرد؟!
مدیرانی در استان وجود دارند که گاه عصای دست "رانند " و "رئیس قطار" شده و برای حرکت این قطار با همهی وجود تلاش میکنند و گاه در نقش "سوزنبان" گاهی در نقش "نگهبان" و گاه در نقش "راهبان" برای رسیدن این قطار به "ایستگاه توسعه" همهجانبه انجام وظیفه نموده و بدون هیچ چشمداشتی دل در گرو توسعه و پیشرفت و آبادانی استان دارند.
این مدیران درگذر مسیر سخت و در تاریکی تونلها و حوادث از پیش تعیین نشده، اعتبار خود و آبرویشان را سپر قرار داده و طعم ناملایمتیها و زخمزبانها را چشیده و توهینها و تهمتها را به جان خریدهاند. اینگونه مدیران را گاه باید در حاشیه، گاه در خط مقدم کار و گاهی هم در کنج عزلت یافت. اینان کسانی هستند که "قطارهای با سوخت زغال سنگ و دودی" استان ما را به حرکت درآوردهاند!
در مقابل آنها، دستهای دیگر از مدیران در استان وجود دارند كه نه تنها دغدغه ی توسعهی همهجانبهی لرستان را ندارند، بلکه در حد بیان توسعه و پیشرفت هم كاري از آنها سر نميزند! مدیرانی که فقط برای تصاحب کرسی، آن هم به دور از شایستهسالاری از هر تخریب و توهین و به در کردن مدعیان و حریفان خود از میدان و برای حفظ کرسی مديريتشان، به چه كارها متوسل نميشوند و در اين بين، چه ضعفها كه از خود نشان نمیدهند!
اینان نه تنها به "ایستگاه مقصد" توجه ندارند، بلکه شناختی هم از آن ندارند. در کابین "دیزل" قطار نشسته و هیچ به"سالنهای پر از ازدحام" مسافران قطار توجهی ندارند و نمیدانند "مطالبات مسافران" قطار چیست! اینان با دیدن یک "تونل" راه و دست و پايشان را گم میکنند! تجربهی کافی برای هدایت این سکان را ندارند.
این دسته از مدیران برای فرار از نقد، پیشدستی میکنند و شما را گاهی از حقوق اولیه "یک شهروند" محروم مینمايند! در صورتي كه انتقاد يا سؤالي از آنها داشته باشيد، شما را "ممنوعالورود" میکنند! چه کارهایی که نمیکنند!
راستی این است تاوان مسافرانی که گاهی میپرسند: چرا در این قطار آب نیست؟ چرا وضعیت بهداشتی و رفاهی مطلوبی ندارد؟ چرا سالنهای زهوار درفتهی این قطار نونوار نیست؟ چرا از حداقل تکنولوژی مطلوب عقب است؟ چرا به ایستگاه نمیرسد؟ چرا برنامه ندارد؟ چرا خدمات ندارد؟ چرا ...
پاسخ ما به این مسافران که "رؤسای ایستگاهها" میگویند سالهاست از ریل توسعه خارج شده و راهش را گم کرده چیست؟ راستی چرا هر "رئیس قطار" و یا "رئیس ایستگاه " عدم حرکت متوازن این قطار را به گردن دیگری میاندازد ؟! چرا رئیس بعدی قول میدهد که قطار را حتماً به "ایستگاه" خواهم رساند ولی نمیرساند؟ ایراد از کجاست؟! این قطار "قطار ما نیست" یا ما نباید "مسافرانش" باشیم؟!
این قطار، قطار خوبی است اما برای ما حرکت نمیکند. این قطار، قطار ماست؛ اما مقصدش برای ما نیست !این قطار خوبی است؛ اما قطار ما نیست!
لرستان سكانداراني ميخواهد كدر حد برطرف كردن مشكلاتش باشند ...
سعيد معتمدي