از 26 ارديبهشتماه پرداخت سپرده مردم در موسسه اعتباري توسعه (آرمان/وحدت/فردوسي) در شعب اين موسسه امكانپذير نشد.
به گزارش پايگاه خبري يافته، پس از آن، موج نگراني مردم را فرا گرفت و با تجمع جلوي شعب اين موسسه در شهرهاي لرستان، خواهان پس گرفتن سپردههاي خود شدند.
اين موضوع باعث شد كه "قدرتالله دلفان" سرپرست شعب غرب كشور اين موسسه و مدير عامل اسبق بانك ملت استان لرستان در نشست خبري روز جمعه 5 خردادماه اعلام كند كه موسسه آرمان (توسعه/وحدت/فردوسي) مشكلي از نظر تامين نقدينگي ندارد و مردم نگران نباشند، فقط به دليل سختگيري بانك مركزي حسابهاي اين موسسه مسدود شده است، لذا وعده داد كه پس از پيگيريهاي صورت گرفته از روز يكشنبه 7 خردادماه مصادف با دومين روز ماه مبارك رمضان، مردم ميتوانند به شعب موسسه مراجعه و سپردههاي خود را دريافت كنند.
شنبهشب جلسهاي در استانداري لرستان برگزار شد و در اين جلسه نيز نمايندگان موسسه متعهد شدند كه فردا نهايتاً از ساعت 10 صبح اعتبار لازم به شعب تخصيص مييابد و مشكل تامين نقدينگي و عدم پرداخت، حل ميشود.
روز موعود فرا رسيد اما سپردهگذاران خشمگين كه اثري از پول نديدند و با درب بسته شعب مواجه شدند، سناريوي موسسه كاسپين و فرشتگان را براي خود متصور شده و به قصد رسيدن به پولشان يا صداي فريادشان به مسئولان، به سمت استانداري رفتند كه به دنبال اعتراض شديد برخي از آنها به ناچار پاي پليس به ماجرا كشيد و مردم دوباره به جلوي شعب بازگشته و بعضاً اقدام به تخريب شيشهها و در وديوار بيروني موسسه در چهارراه بانك خرمآباد و برخي شعب شهرستانها كردند.
پس از اين وقايع دوباره جلسه شوراي تامين استان تشكيل و استاندار، نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي، دادستان و ... پيگيري و رايزنيهايي با مسئولان از جمله متوليان بانك مركزي داشتند.
اگر چه از آن روز بانك مركزي هر بار اعلام ميكند كه جاي نگراني نيست و سپردههاي مردم محفوظ است اما به خاطر اعلام نشدن زمان مشخص براي پس دادن پول مردم، تشويش و نگراني بيش از 65 هزار سپردهگذار لرستاني و خانواده آنان را فرار گرفته، در حالي كه هر كدام از آنها با مشكلات عديده و خاص زندگي دست و پنجه نرم ميكنند اما گويا فرياد و فغان آنها در دل مسئولان بانك مركزي كارساز نيست، زيرا تصور ميكنند هر طور و به هر قيمت كه شده حتي به بهانه قرباني شدن برخي مردم، بايد موضوع موسسات مالي را فيصله دهند و آنان را از اين طريق ساماندهي كنند!
اين در شرايطي است كه عدهاي معتقدند بانك مركزي به طرق ديگري كه مردم متضرر نشوند نيز ميتوانست سهامداران و سردمداران اين موسسات را تنبيه و سياست نمايد اما متاسفانه در ماه مبارك رمضان و پس از انتخابات رياست جمهوري، بدترين راه و زمان را انتخاب كرد كه باعث ايجاد فشار رواني و مالي بسيار بر مردم محروم لرستان و برخي نقاط ديگر كشورمان شده است.
در اين بين، وضعيت اطلاعرساني نيز به معضلي اساسي تبديل شده و نه بانك مركزي اطلاعرساني شفاف و درستي در خصوص ماجراي اين موسسات و دلايل اصلي انسداد حسابها و نحوه حسابرسي مينمايد و نه روابط عمومي اين موسسه و ديگر نهادهاي استان، لذا هر روز شاهد بروز شايعاتي هستيم كه ممكن است باعث وقوع اتفاقي ناخوشايند شوند.
به گزارش خبرنگار پايگاه خبري يافته، از آنجا كه هيچيك از مسئولان استان و سهامداران موسسه بخصوص سهامداران لرستاني يا حاضر به مصاحبه با اصحاب رسانه نشده يا دسترسي به آنها غيرممكن است، گمانهزنيها و اتفاقات روي داده، پايه و اساس بسياري از اخبار منتشره براي آرام كردن مردم شده است.
گفته ميشود اين موسسه در لرستان حدود 65 هزار سپردهگذار دارد كه نزديك به 45 هزار نفر آنها زير يك ميليون تومان سپرده دارند. يعني اين كه بسياري از آنها نيازمنداني هستند كه حتي روي سود 20 هزار توماني در يك ماه نيز براي امرار معاش خود و خانواده حساب ميكردهاند و بر خلاف برخي از مديران كه از امتيازاتي نظير حقوقهاي بالا، منازل مسكوني دولتي، خودرو و تلفن همراه اختصاصي و وامهاي ويژهي مديران و مسئولان استفاده ميكنند، سپردهگذاران به قصد تأمين چند هزار تومان بيشتر براي زدن به زخم زندگي خود، دست به دامان اين موسسه شدهاند.
همچنين اهدا وامهاي كلان از سوي موسسه به برخي مسئولان و مديران لرستان و اطرافيان آنها و همچنين اكثر كارکنان موسسه، باعث افزايش خشم مردم شده است چرا كه به نوعي سرمايه خود را در دست برخي مسئولاني ميبييند كه اينك به جاي پيگيري مجدانه جهت حل مشكلات مردم و موسسه، نظارهگر و كناره گودنشين شدهاند و چه بسا برخی از آنان خواهان تداوم تعطیلی موسسه برای پس ندادن وام های مخفیانه یا کلان خود باشند!
اين در شرايطي است كه طي روزهاي اخير انصافاً استاندار لرستان، دادستان، نمايندگان مردم لرستان در مجلس شوراي اسلامي تلاش و رايزني بسياري با مسئولان از جمله با بانك مركزي براي حل اين مشكل داشتهاند اما هنوز موفق نشدهاند تاريخ مشخصي براي آغاز بازپرداخت سپردهها به مردم اعلام نمايند.
از طرف ديگر، اكثر سپردهگذاران لرستاني معتقدند كه از سال 1390 تا كنون به اعتبار "علي دولتشاهي" مدير عامل اسبق موسسه فردوسي (آرمان/توسعه) در لرستان، دارايي نقد خود را در اين موسسه نهادهاند زيرا معتقدند حتي اگر شناخت نزديكي هم از وي نداشتهاند، از طريق تبليغات رسانهها، دولتشاهي را فرد بومي صاحب اعتبار و داراي پشتوانه غني مالي به آنان معرفي كردهاند.
حتي برخي دوستان وي نيز با اتكا به حضور آقاي دولتشاهي سرمايه خود را در اين موسسه كه دو بار تغيير نام داده، نهادهاند و همه آنها فكر ميكردهاند كه وي هنوز عضو هيأتمديره و از سهامداران اصلي موسسه است، حال آنكه به تازگي مشخص شده كه ايشان، سرمايه خويش را بيرون كشيده و اكنون مشخص شده كه وي رسماً در موسسه منصبي ندارد، اما خوشبختانه با پيگيريهاي مسئولان و رسانهها، ايشان اخيراً اعلام نموده تا حل كامل مشكل مردم لرستان، در كنار آنها خواهد بود و به نوعي برگشت سپرده آنان را تضمين ميكند كه البته بايد هم چنين باشد زيرا از سال 1390 تا 1394 ايشان وقتي در موسسه فردوسي مدير عامل بوده یا مناصب دیگری داشتهاند، منابع مالي بسياري در لرستان جمعآوري نموده و همان طور كه ذكر كرديم مردم نيز به اعتبار حضور ايشان، دار و ندار خود را در موسسه نهادهاند، لذا قانونا و اخلاقاً در مقابل سپردههاي گردآوري شده در زمان مدير عاملي و پس از آن، بايد پاسخگوي مردم باشد.
از طرف ديگر، ادغامها و تغيير نام مكرر اين موسسه از سالهاي قبل باعث سردرگمي مردم و مسئولان شده و اينك نيز سهامداران اصلي موسسه وحدت در خراسان يعني آقايان حسين بازوبندي و محمد وفايي و نيز حميد جهازي در خوزستان و علي دولتشاهي (موسسه فردوسي) در لرستان كه از چندي قبل برخي از آنها نظير آقاي دولتشاهي به دلايلي جدا شدهاند، بانك مركزي را نيز دچار نوعي سردرگمي كرده تا به راحتي در تشخيص طرف حساب اصلي براي بازپرداخت پولي كه اين موسسات طي 6 سال اخير گردآوري كردهاند معطل باشد، آن هم در شرايطي كه گفته ميشود همگي اين نفرات از نظر تامين نقدينگي مشكلي ندارند اما هر يك معتقدند ديگري بايد منابع مالي لازم را براي پرداخت سپردهها تامين كند!
به هر حال، در اين لج و لجبازي بين برخي سهامداران قبلي و جديد و نيز حسابرسي و بررسي بانك مركزي كه تقريباً زماني طولاني براي مردم شده است، خساراتي به سپردهگذاران وارد ميشود كه به يقين با برگشت پول آنها در كوتاهمدت نيز اثرات برخي از اين خسارتها ممكن است جبران نشود زيرا در پارهاي از موارد تامين هزينههاي درماني، تحصيلي و ... مردم در زمان مقرر ميبايد صورت ميگرفت كه فعلاً در سكوت مسئولان، هيچ پاسخي به آن داده نشده و برخي سپردهگذاران در تنهايي و سكوت خویش و خانواده، در حال از دست دادن اميدهایشان به خاطر تعلل مسئولان هستند.
شايسته است در چنین وضعیتی مسئولان بانك مركزي كه به نظر نميرسد از قشر نيازمند جامعه باشند و به هزينهي درمان يا نان شب خويش محتاج باشند، هر چه سريعتر وضعيت برخي از مردم محروم لرستان را درك كرده و اقدامي عاجل براي پس دادن سپردهها نمايند.
اميدواريم آنها خواننده اين مطلب باشند، لذا توجه آنها و شمار دیگری از مسئولان دخیل در این ماجرا را به خواندن حكايتي عبرتآموز جلب مينماييم:
یکی از قضات قديمي سازمان قضايي نيروهاي مسلح در قبل از انقلاب، مطلبی را در جمعي تعریف ميکرد که شنیدنش خالی از لطف نیست.
او میگفت: سال 1350 هنگامی که با درجه سرهنگی در ارتش خدمت میکردم، آزمونی در ارتش برگزار گردید تا افراد برگزیده در رشته حقوق، عهدهدار پستهای مهم قضائی در دادگاههای نظامی ارتش گردند. در این آزمون، من و 25 نفر دیگر، رتبههای بالای آزمون را کسب نموده و به دانشگاه حقوق قضائی راه یافتیم. دوره تحصیلی یک ساله بود و همه، با جدیت دروس را میخواندیم.
یک هفته مانده به پایان دوره، روزی از درب دژبانی در حال رفتن به سر کلاس بودم که ناگهان دیدم دو نفر دژبان با یک نفر لباس شخصی منتظر من هستند و به محض ورود من، فرد لباس شخصی که با ارائه مدرک شناسائی، خود را از پرسنل سازمان امنیت معرفی میکرد مرا البته با احترام، دستگیر و با خود به نقطه نامعلومی برده و به داخل سلول انفرادی انداختند.
هر چه از آن لباس شخصی علت بازداشتم را میپرسیدم چیزی نمیگفت و فقط میگفت من مأمورم و معذور و چیز بیشتری نمیدانم!
اول خیلی ترسیده بودم وقتی به داخل سلول انفرادی رفتم و تنها شدم، افکار مختلفی ذهنم را آزار میداد، هر چه فکر میکردم چه کار خلاف قانون مرتکب شدم چیزی یادم نمیآمد، گمان میکردم که حتماً یکی از دوستان و همکاران، از روی حسادت، حرفی زده که کار مرا به اینجا کشانده و ...
از زندانبان خواستم تلفنی به خانهام بزند و حداقل، خانوادهام را از نگرانی خلاص کنند که ترتیب اثری نداد و مرا با نهایت غم و اندوه، در گوشه بازداشتگاه، به حال خود رها کرد. آن روز، شب شد و روزهای دیگر هم به همان ترتیب، گذشت و گذشت، تا این که روز نهم، در حالی که انگار صد سال گذشته بود، سپری شد.
صبح روز نهم، مجدداً دیدم همان دو دژبان به همراه همان لباس شخصی، دنبال من آمده و مرا با خود برده و یکراست به اتاق رئیس دانشگاه که درجه سرلشگری داشت بردند.
افکار مختلف و آزاردهنده، لحظهای مرا رها نمی کرد و شدیداً در فشار روحی بودم. وقتی به اتاق رئیس دانشگاه رسیدم، در کمال تعجب دیدم تمام همکلاسهای من هم با حال و روزی مشابه من، در اتاق هستند و البته همگی هراسان و بسیار نگران بودند!
وقتی همه دوستانم را دیدم که به حال و روز من دچار شدهاند کمی جرأت به خرج دادم و از بغل دستی خود، آهسته پرسیدم، دیدم وضعیت او هم شبیه من است!
دو نفری از دیگران و بالاخره همه از هم پرسیدیم، دیدیم وضعیت همه با هم یکی است. همهمهای به پا شد و ناگهان در اتاق باز شد و سرلشگر رئیس دانشگاه وارد اتاق شده و ما همگی بلند شده و ادای احترام کردیم.
رئیس دانشگاه، با خوشروئی تمام، با یکایک ما دست داده و در حالی که معلوم بود از حال و روز همه ما، کاملاً آگاه بود این چنین به ما پاسخ داد:
هر کدام از شما، که افسران لایقی هم هستید پس از فارغالتحصیلی، ریاست دادگاهی را در سطح کشور به عهده خواهید گرفت و حالا این بازداشتی شما، آخرین واحد درسی شما بود که بایستی در اين هفته پاس میکردید.
وي در مقابل اعتراض ما گفت: این کار را کردیم تا هنگامی که شما در مسند قضاوت نشستید، قدرتمند شدید و قدرت و قلم در دستتان بود، از آن سوءاستفاده نکنید و از عمق وجودتان، حال و روز کسی را که محکوم میکنید درک کرده و بیجهت و از سر عصبانیت و یا مسائل دیگر، کسی را بیش از حد جرمش، به زندان محکوم نکنید!
***
حال رئيس كل محترم بانك مركزي و همكاران وي در منصب قدرت، خود را جاي سپردهگذاراني بگذارند كه هر كدام براي حل يك مشكل و درد در زندگي خود، سود پول را از موسسات ميگرفته و به زخم زندگي خود ميزدهاند از جمله اين كه برخي اعضا خانواده آنها با بيماريهاي صعبالعلاج مواجه بوده و سپردهگذاران به ناچار خانه و كاشانه خود را فروخته و با بخشي از آن به اجارهنشيني و پرداخت هزينههاي درمان روي آوردهاند.
آيا رئيس كل محترم بانك مركزي، معاونان وي و ديگران حال و روز آنها را درك ميكنند و ميدانند كه يك روز تاخير در تامين هزينههاي درماني يك انسان، آن هم در استاني محروم مثل لرستان، چه عاقبتي ممكن است در پي داشته باشد و جان چند نفر در پي تعلل بانك مركزي براي ساماندهي موسسات اعتباري و مالي و در نهايت درخشان كردن رزومه بانك مركزي ممكن است تلف شد و در حقيقت، بانك مركزي در شرايط حاضر از مردم و نه از اهرمهاي ديگر براي حل اين مشكل مايه گذاشته است؟!
زیر پایت چون ندانی، حال مور همچو حال توست، زیر پای فیل
دیدگاهها
حرف دل همه ما رو زدی