یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

حمله ۱۰۰ ضارب به نیروهای اورژانس اصفهان؛ حمله به درمانگاه شهید موسوی تهران‌پارس/ ضرب و شتم بیماران و کارکنان؛ حمله نقاب‌داران به درمانگاه تهران‌پارس؛ حمله افراد ناشناس به کارکنان اورژانس در قائم‌شهر و ...
اخباری از این دست و درگیری در اورژانس‌های کشور و ضرب و شتم کارکنان و بیماران، رویدادهای جدیدی نیستند و همه‌روزه چنین اتفاقاتی در اورژانس‌های سراسر کشور در ژانرهای مختلف رخ می‌دهند. در شرایط موجود، به نظر می‌رسد کار کردن در اورژانس علاوه بر داشتن تخصص و مهارت پزشکی، به قوای بدنی بالا، هوش هیجانی و قدرت تصمیم‌گیری آنی نیز نیاز دارد. چرا که کارکنان باید این توانایی را داشته باشند که هم‌زمان چالش‌های متعدد پزشکی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و ... را مدیریت کنند. در حقیقت شرایط حاکم بر اورژانس در بیمارستان‌ها بی‌شباهت به برخی مسابقات فوتبال نیست. در دنیای فوتبال گروه‌هایی که از بضاعت و قدرت لابی‌گری کمتری برخوردار هستند در هنگام مواجهه با تیم‌های متمول و خاص، علاوه بر رقابت با بازیکنان در جریان مسابقه باید با عوامل بیرونی دیگر نظیر قضاوت مغرضانه داور، سر و صدا و رفتارهای زننده تماشاگران، حمایت‌های جانب‌دارانه ناظر فدراسیون، بطری‌ها و صندلی‌های شکسته پرتابی از سوی سکوها، مافیای رسانه‌ای، برنامه نود و ... هم مقابله کنند! شبیه این حکایت در تعدادی از اورژانس‌های کشور رؤیت که با ورود یک بیمار بد حال به بیمارستان، کارکنان این بخش علاوه بر تلاش در جهت نجات جان بیمار باید هم‌زمان عوامل مخل داخلی و خارجی دیگری نیز را خنثی کنند.
 
وضعیت حاد بیمار یا بیمارستان؟!
بدون شک بیماری که به اورژانس منتقل می‌شود دارای شرایط نامناسبی است و ممکن است هر ثانیه برای نجات جانش ارزشمند و حیاتی باشد؛ اما گاهی اوقات شرایطی رقم می‌خورد که نه‌تنها جان بیمار بلکه جان سایر بیماران هم به خطر می‌افتد! در بسیاری از موارد زمانی یک بیمار بدحال به اورژانس منتقل می‌شود اطرافیان بیمار در عوض کادر درمان و پزشکی دور بیمار خود حلقه می‌زنند و پرستاران باید از اطرافیان و خانواده بیمار خواهش کنند تا دستکم راه را برای رسیدن پزشک و پرستار بر بالین بیمار باز کنند. البته همین درخواست ساده و منطقی (البته منطقی از نظر کادر درمان و پزشکی؛ والا ما به اندازه جمعیت کشور در مملکت پزشک داریم ولی چون در منزل امکانات ندارند به بیمارستان مراجعه می‌کنند!) گاهی با تهدید، توهین، حمله، ضرب و شتم و تخریب اموال عمومی بیمارستان همراه است ولی چون مریض دارند و اعصابشان خرد است، «چاره‌ای نیست به‌جز دیدن و حسرت خوردن!» فاز بعدی ماجرا درگیری اطرافیان بیمار با یکدیگر و در مواقعی با کادر درمان و پزشکی به دلایل مختلف نظیر خصومت‌های شخصی، اختلافات خانوادگی، موج دوم درگیری و نزاع قبلی، تأخیر در روند فرآیند درمان به‌زعم اطرافیان و ... می‌باشد که تماشای این ماجرا تمام تلاش‌های دوستان اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی را در احیای سینمای شهر و تبدیل سالن ارشاد به سالن سینما زیر سوال می‌برد!
 
نقش کلیدی نگهبانان در اورژانس!
نقش نگهبانان نیز در این مواقع دیدنی و شنیدنی است. حکایت نیروهای حفاظت اورژانس که از قضا به اسپری فلفل و یک قبضه باتوم پلیمری نیز مجهز هستند، شبیه به حکایت خدا بیامرز «غلامرضا باغبان» است! ایشان که در دهه چهل نگهبان یکی از باغات میوه در ولایت ما بود در هنگام مواجهه با دزدی کودکان از باغ، با یک بیل دسته‌بلند روسی به تعقیب آن‌ها می‌پرداخت. البته به‌واسطه قد رشید خودش و دسته‌بلند بیل که دائم به شاخه‌ها برخورد می‌کرد، هیچ‌گاه موفق به دستگیری بچه‌ها نمی‌شد و سارقان میوه جان سالم به در می‌بردند ولی حتی اگر بیل کوتاه‌تر بود و غلامرضا هم چابک‌تر، باز هم ایشان حق نداشت با بیل بچه‌های مردم را دو شقه کند! این بندگان خدا هم که از بد روزگار به کسوت نگهبانی در اورژانس نائل شده‌اند، نمی‌دانند در مواجهه با درگیری‌های داخل اورژانس دقیقاً چه موضعی اتخاذ کنند؟ از جان کارکنان مراقبت کنند؟ جان خودشان را از مهلکه در ببرند؟ مراقب بیمار باشند از روی تخت نیفتد؟ اورژانس را یک‌تنه آرام کنند؟ از اسپری فلفل استفاده کنند؟ با باتوم ملت را بترسانند؟ اما جالب اینجاست دست آخر خودشان متهم به ایجاد نا امنی و درگیری در اورژانس می‌شوند و باید پاسخگو هم باشند. بماند که گاهی اوقات که کتک‌خورشان پر می‌شود و هوس شکایت از ضاربان می‌کنند، فیلم ضبط‌شده به‌وسیله دوربین‌ها نیز یهویی پاک می‌شود؟!
 
مدیریت در اورژانس
هر چند دلایل فرهنگی و اجتماعی در بروز بسیاری نابسامانی‌ها و ناامنی‌ها در اورژانس تأثیر مستقیم دارند، ولی لزوم توجه بیشتر به مدیریت داخلی بیمارستان نیز مورد انتظار است. جدا نبودن بخش فوریت از اورژانس، کاهش تعرفه‌های بیمارستانی و افزایش مراجعات غیرضروری به بیمارستان، کمبود نیرو و پرستار، عدم تقویت بخش خصوصی در جهت کاهش مراجعه به اورژانس به‌منظور درمان‌های سرپایی، کمبود امکانات و تجهیزات فنی، توجه نا کافی به مقوله آموزش و پیشگیری بهتر از درمان، تلفن برخی از مدیران شهری به مقامات بیمارستان و توصیه در خصوص بیمار شان، رفتارهای غیرمسئولانه و کودکانه برخی مسئولان بخش‌های مختلف بیمارستان که برای دو روز مسئولیت بیشتر بر مسند یک بخش ادعای قوم و خویشی با وزیر و وکیل و فرماندار و ... دارند و به هر دست‌آویزی دست می‌یازند و ... از دیگر چالش‌های موجود در بیمارستان است. جا دارد مسئولین محترم بیمارستان در وهله اول نسبت به مقوله پیشگیری بهتر از درمان، حساس‌تر باشند و روی آموزش از هر طریقی که صلاح می‌دانند، وقت و هزینه بیشتری صرف کنند. جداسازی بخش فوریت از اورژانس و تلاش در جهت جلوگیری از ورود اطرافیان بیمار به محوطه درمان اورژانس از دیگر راهکارهای جلوگیری از ازدحام در اورژانس محسوب می‌شود. در ضمن درخواست از نیروی انتظامی به جهت استقرار دائم چند سرباز در محیط بیمارستان می‌تواند در امنیت فضای فیزیکی بیمارستان مؤثر باشد.
 
سخن پایانی
بدون شک حرفه پزشکی از مشاغل پر استرس و حساس محسوب می‌شود و فرآیند درمان نیز به‌تبع این حساسیت باید در شرایطی آرام و خالی از تنش صورت پذیرد. فلذا توجه به مقوله امنیت فضای شغلی و حرفه‌ای و ایجاد محیطی امن و کم استرس به‌منظور ارائه خدمات شایسته اولین خواسته کادر درمان و پزشکی محسوب می‌شود. هر چند کاستی‌ها و کمبود پزشک متخصص، پرستار و امکانات، گاهی اوقات باعث ایجاد نارضایتی در شهروندان می‌شود ولی به یاد بیاوریم که از یک بیمارستان با امکانات محدود نباید انتظار خدمات پزشکی در حد بیمارستان «شارپ مموریال تورنتو» داشته باشیم! در ضمن نباید فراموش کرد در ایامی که همه افراد جامعه در ایام نوروز در کنار خانواده لحظات خوب و دلپذیری را سپری می‌کنند، کادر درمان و پزشکی باید بر اساس برنامه تنظیمی و ساعات کاری موظف در بیمارستان حضور داشته باشد تا جورکش پرخوری و تن‌پروری و بی‌مبالاتی ما در سبک زندگی و رانندگی تهاجمی و درگیری‌های خانوادگی باشند. با این وجود به خود حق می‌دهیم اگر کمترین قصوری در روند درمان بیمارمان صورت گرفت چشمان خود را ببندیم و ادبیات ناشایستی را که از دوران کودکی تا به امروز آموخته‌ایم، یکجا و بدون فیلترینگ به کار بندیم. شاید پزشک متخصص قلب بیمارستان بقیه‌الله علی‌آباد کتول که هیچ وظیفه‌ای در قبال انتقال بیمار با آمبولانس به بیمارستان مجهزتر ندارد ولی از روی انسانیت و وجدان حرفه‌ای در عقب آمبولانس کنار مریض می‌نشیند و او را تا اورژانس بیمارستان شفا همراهی می‌کند و یا دکتر بیهوشی همین بیمارستان که بیمار تصادفی اهل مشهد را تا ICU بیمارستان صیاد گرگان همراهی می‌کند، انتظار همکاری بهتر و شایسته‌تری از مردم و مسئولین دارند تا لااقل بتوانند در محیطی آرام‌تر و کم تنش‌تر بدون داشتن استرس به طبابت و معالجه بیماران بپردازند نه اینکه نگران درگیری در اورژانس و حمله اطرافیان بیمار به کارکنان بیمارستان و سایر مخاطرات جانی و روانی باشند!


 
وحید حاج سعیدی

دیدگاه‌ها  

#1 سهیل 1396-01-11 13:12
چند سال تو اورژانس کار کردم، وقتی به بخش ديگه منتقل شدم فهمیدم چه استرس و فشاری از من برداشته شد، چند برابر کار تو اورژانس بيشتره و از همه بدتر حداقل تو ی شیفت شش ساعته بالای ده دعوا میبینی، هر کس که مياد فکر میکنه تا الان پرسنل بیکار بودن یا بیمار اونها ازهمه بد حالتره، دخالت تو کار پزشک و پرستار که بماند. الفاظ رکیک از همه بدتر دعواهای خانوادگی مراجعین هم که ديگه روتین کاری بود.
نقل قول کردن
#2 حمید ت 1396-01-11 16:14
به نقل از سهیل:
چند سال تو اورژانس کار کردم، وقتی به بخش ديگه منتقل شدم فهمیدم چه استرس و فشاری از من برداشته شد، چند برابر کار تو اورژانس بيشتره و از همه بدتر حداقل تو ی شیفت شش ساعته بالای ده دعوا میبینی، هر کس که مياد فکر میکنه تا الان پرسنل بیکار بودن یا بیمار اونها ازهمه بد حالتره، دخالت تو کار پزشک و پرستار که بماند. الفاظ رکیک از همه بدتر دعواهای خانوادگی مراجعین هم که ديگه روتین کاری بود.

خدایا برسون فرهنگ
نقل قول کردن
#3 عباس 1396-01-11 22:00
واقعا زحمت میکشن.خسته نباشید
نقل قول کردن
#4 احمد رضا 1396-01-11 22:15
درود به شرفت احسنت با این مقاله ای که نوشتی حرف دل ما رو زدی
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا