این روزها پوشیدن شلوارهای نا متعارف با خشتکهایی نزدیک زانو و جیب پشتهایی در حوالی ساق پا که دارای اشکال و آویزهای گوناگون هستند و در موارد عمدهای نیز دارای پارگیهای وسیع روی زانو یا ران هستند در بین جوانان شایع شده است.
دردمندانه این قبیل پوشش تنها مختص جوانان نیست و این خرق عادت در ورزشکاران و هنرمندانی که بهواسطه پوپولیسم رسانهای و بی دروپیکر بودن صدا و سیما، به نام و شهرتی رسیدهاند و در برنامههای زنده تلویزیون از آنها تجلیل میشود، بهکرات دیده میشود.
این نسل که به فرموده بزرگتر یکی از باشگاههای سرخابی زیاد نباید به آنها سخت گرفت گاهی با شمایل یک شخصیت کارتونی در انظار عمومی ظاهر میشوند و روزی دیگر در یک جشنواره خارجی با شلوارکی تنگ و کوتاه ستر عورت میکنند.
چندی قبل هم یکی دیگر از هنرپیشگان صداوسیما در اکران خصوصی یک فیلم با شلواری پاره در انظار عمومی ظاهر شده است که جای تاسف است. هر چند این نوع پوششهای نامتعارف و بهاصطلاح حرکت برخلاف عرف جامعه در جوامع غربی نیز مشاهده میشود ولی بروز و ظهور این رفتارها در جامعه اسلامی ما از چند منظر قابل اعتناست.
در کشورهای غربی شبکههای خصوصی و شخصی آزادانه مشغول فعالیت هستند و این نظر یا سیاست مالک شبکه یا رسانه است که از چه شخصیت یا تیپی حمایت کند و او را مطرح سازد. ولی در کشور ما رسانه ملی و اکثر رسانههای مکتوب، دولتی هستند این گونه بها دادن به افرادی که عموماً دارای به کمجنبگی یا بیظرفیتی شهره هستند، جای تأمل دارد. کار تا جایی از خرک در رفته است که صدا و سیما در هنگام دعوت از تجلیل از به اصطلاح هنرمندان زن سریالهای پرطرفدار بهناچار نمای دور این هنرپیشگان مردمی را به تصویر میکشند و اگر فیلمبردار قدمی جلوتر بگذارد یا کمی لنز را به سمت جلو بچرخاند ...
نکته بعد نوع برخورد جماعت به اصطلاح روشنفکر یا آزاداندیش با این چهرهها میباشد. اگر از این افراد کاری بر خلاف رویت عمومی جامعه سر بزند، ایرادی نیست و بحث آزادی و چهاردیواری و اختیار و ... مطرح میشود ولی اگر همین افراد چادری سر کنند، یتیمی را بنوازنند، دستی بر فرزند شهید مدافع حرم بکشند، دو رکعت نماز جماعت بخوانند، در فیلمی ارزشی ایفای نقش کنند، با رئیسجمهوری مکتبی مصافحه کنند، از عالمی روحانی حمایت کنند و ... گویی مرتکب ذنب لایغفر شدهاند و فردا مورد سنگینترین هجمهها و تهمتها قرار میگیرند و چهبسا موقعیت شغلیشان به خطر میافتد؛ اما اگر تصویر ناخن لاکزده پایشان را در صفحه اینستاگرام بارگذاری کنند یا تصویری از حیوان خانگیشان را در فضای مجازی منتشر کنند، با شلوارک و شلوار پاره در شهر تردد کنند و ... عدهای تا مرز جنون و خودکشی از حمایت از آنها و لایک گذاشتن در صفحه شخصیشان پیش میروند!
شلوار پاره نماد تمدن یا ولنگاری؟!
چند سال خبر یکی از همکلاسیهای سابقم را که اتفاقاً دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد نیز بود، از پسرعمهاش گرفتم. ایشان هم گفت: در ترکیه شلوار لی سنباده میکشد. فکر کنم اگر الآن احوالی از او بپرسم احتمالاً در ترکیه تیغ به دست در حال ریشریش کردن یا پاره کردن شلوار است! نمادی که هیچ مفهوم اخلاقی و انسانی در ورای آن نهفته نیست و جز ولنگاری فرهنگی و پوششی چیزی را در ذهن انسان متبادر نمیسازد، چگونه میتواند الگوسازی نسلی را بر عهده بگیرد که در معرض انواع و اقسام تهاجمات فرهنگی و غیرفرهنگی هستند؟ متأسفانه به دلیل سود سرشار حاصل از قاچاق کالا در عمل امکان برخورد غیر نمایشی و حقیقی با قاچاق کالا در هیچ زمینهای وجود ندارد و گردانندگان کارتلهای بزرگ قاچاق با در دست گرفتن نبض بازار و استفاده ابزاری از الگوهای پوشالی نسل جوان علاوه بر کسب سودهای هنگفت زمینه را برای بیکاری کارگران ایرانی و به ورطه تعطیلی کشاندن کارخانههای کوچک و بزرگ کشور فراهم میسازند. از سویی جمعآوری همه کالاهای قاچاق، لباسهای پاره، مانتوهای شیشهای و سایر لباسهای نامتعارف از مغازهها و فروشگاههای سطح شهرها امری ناممکن و بعید به نظر میرسد ولی دستکم رسانه ملی یا جراید میتوانند از دعوت یا انتشار تصاویری افرادی که از این دست پوشش استفاده میکنند، در صدا و سیمای مملکت و جراید کثیرالانتشار خودداری کنند.
زورمان به تغییر فرهنگ نسل جوان نمیرسد.
بدون شک باور اجتماعی و فرهنگی که طی سالهای اخیر در روح و جسم جوانان رسوخ پیدا کرده است، یکشبه و با ارسال یک بخشنامه یا اعزام چند هزار پلیس نامحسوس به لایههای مختلف جامعه امکانپذیر نمیشود. در حقیقت ماهواره، شبکههای اجتماعی و مجازی و الگوهای نامناسب نسل جوان را میتوان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد که در حال از هم فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی هستند. نسل امروز نه از عظمت و افتخارات ایران باستان آگاه است و نه به فرایض دینی و باورهای عمیق مذهبی که میتوانند راهگشای انسان در مقاطع حساس باشند و سعادت دنیا و آخرتش را تأمین کنند، وقعی مینهد. نسلی خودباخته که در لایهای از رنگ و لعاب پوشش غربی و در هالهای دود دخانیات و در ورژن های بالاتر، مواد مخدر صنعتی محصور شده است و به زمین و زمانگیر میدهد و بدون اینکه تلاشی برای کسب علم یا حتی کسب درآمد باشد منتظر شقالقمر شدنهای خیالی و یکشبه ره صدساله طی کردن است و در سر نیز رؤیای زندگی در غرب و به قول خودش عشق و حال را دارد! در این بین نهادهایی که نیز باید به نوعی در راستای معرفی الگوهای سالم و تاثیر گذار قدم بردارند یا نظیر دانشگاهها و رسانه ملی دچار روزمرگیهای خاص شدهاند و یا مثل آموزشوپرورش که در تأمین نیازهای اولیه و ثانویه خود درماندهاند!
سخن آخر
هر چند شاید عدهای معتقد باشند که اوضاع فرهنگ مملکت آشفتهتر از آن است که شلوارک پاره یک هنرپیشه در آن به چشم نمیآید. ولی آنچه مسلم است هر گونه مسامحه و سهلانگاری در امور فرهنگی ولو جزئی و کوچک در آینده منجر به کژیها و انحرافات گسترده میشود؛ اما این واقعیت تلخ را بپذیریم که اوضاع مقولات «آموزش» و «فرهنگ» در کشور نابسامان است و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید فرهنگ کشور دچار یک کژتابی بغرنج شده است که اصلاح مدار آن بهسادگی امکانپذیر نخواهد بود. وقتی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی 4 نفر بیشتر متقاضی ندارد باید دریابیم که فاتحه این فرهنگ مدتهاست خوانده شده است که امروز کمیسیونش بی خواهان مانده است. بدون شک مقوله «فرهنگ» قابلیت واردات، کشف از منابع زیر زمینی و رو زمینی و ایجاد از طریق بخشنامه و دستور و بیانیه ندارد. برای فرهنگسازی توجه مستمر به دو مؤلفه «برنامهریزی بلندمدت» و «هزینه کرد» نیاز است. بدون برنامهریزی و هزینه در این راه نهتنها فرهنگی ایجاد نمیشود بلکه همان خردهفرهنگهای بهجامانده از نیاکان و اسلاف نیز به ورطه فراموشی سپرده میشوند. شاید فردا دیر باشد. امروز را دریابیم.
وحید حاجسعیدی
دیدگاهها
مطلب واقعا به جا و معنا دار بود
مشکل ما جوانان از کشور های غربی و غیره نمیاد
مشکل ما از عدم فرهنگ سازی و عدم تلاش بزرگان و مسئولین ما به وجود میآد
استکبار جهانی تمام تلاش خودش رو
برای انحراف جوانان ایران کرده
منکر بزرگ فقر،بیکاری،فحشا است!
همون کریستیانو رونالدو هزار نوع از این تیپ هامیزنه اما در مقابل من بچه مسلمون صد برابر بیشتر انسانیت داره و کلی کار خیرخواهانه وانسان دوستانه انجام داده
مردم از روی البسه قضاوت نکنید! ولنگار کسانی هستن که مملکت به این روز انداختن
البته در پایان بگم بنده خودم هم علاقه ای به این تیپ هااصلا ندارم ولی این مشکل اصلی ما نیست