مشهور است که در صنعت گردشگری به ازای ورود هر گردشگر خارجی به کشور دستکم 3 شغل ایجاد می‎شود.

طبق پیش‌بینی‌های سازمان جهانی جهانگردی، آینده بازار اقتصاد و تجارت بین‌المللی دنیا، در سال 2020 میلادی با تعداد 360/1 میلیارد نفر گردشگر ورودی و در سال 2030 تعداد 809/1 میلیارد نفر در اختیار صنعت گردشگری خواهد بود، این یعنی یک شانس بزرگ برای کشورهای درحال‌توسعه که اکثراً از معضل بیکاری و کمی درآمد ارزی در رنج هستند.
یکی از علل رشد صنعت توریسم، انگیزه تهیه صنایع‌دستی توسط گردشگران است. صنایع‌دستی در ایران بسیار متنوع است و همین تنوع پشتوانه فرصت‌های شغلی بیشتری خواهد بود.
صنایع دستی امتزاج هنر و صنعت است، هر چه هست با دست ساخته می‌شود، هنرمند ابداع‌گر، ذوق و بینش فلسفی و اعتقادی‌اش را در مقطعی از تاریخ قومش برای پاسخ به ضرورتی مادی و معنوی هویدا کرده است. دیدن، یافتن، تفکر، تحلیل و در نهایت اجرایی برای خلق اثر که بازتاب فرهنگ و تمدن قوم و دیار خالق اثراست.
در روزگاران گذشته، یعنی در ايامی كه هنوز چرخ‌دنده و ماشين به وجود نيامده بود و حتي در دوراني كه حضور آن به گستردگی امروز نبود اين صنعت دستی بود كه حامي تمامي استعدادها و آفرينش‎های سازندگی بشر بود؛ اما بشر مدرن امروز همچنان عاشق ساختن است و دوست دارد اثری را که با دل و دست همنوعش پدید آمده باشد.
لرستان زیبا، پایتخت ژئو توریسم ایران، استانی که در پیشینه‌اش پرچم‌دار تلفیق هنر و صنعت مفرغ بوده. با مردمانی ابداع‌گر که صدها سال قبل از میلاد مسیح آلیاژی ترکیب شده از مس و قلع را برای ساخت انواع ابزارهای تزیینی و ظروف فلزی مفرغی بکار می‌‌گرفتند. قومی سواركار، جنگاور و كشاورز و همان مردمی كه در هنر ریخته‌گری و قالب‌ریزی تبحر داشتند و صنعت‎گری می‌کردند در دنیای توحش و سربریدن آن زمان، نقش خیال می‌زدند، خیالی برگرفته از آیینشان.
اما صنایع‌دستی لرستان امروز حال خوشی ندارد و این تنها دستان کیمیا‎گر هنرمندان لرستانی است که بر جان بی‌رمق صنایع دستی استان، جادو می‎کند. برای معرفی تنها گوشه کوچکی از گردشگری لرستان (صنایع‌دستی)٬ نیازی به برگزاری همایش‌ها و گفتن حرف‎های تکراری نیست، این راه زمانی میسور می‌شود که دل را به دریا بزنی و راه شهرهای استان و بازارهای قدیمی‌اش را در پیش‌گیری به دنبال کلید خوشبختی. با سفر به دو شهر بروجرد و الشتر در یکی از روزهای فروردین‎ماه 1396 و دیدار با دو کیمیاگر صنایع‌دستی استان دل را به دریا زدیم.
شهریار میناگر، فرزند خلف استاد مرحوم حاج علی میناگر، از اساتید کم‎یاب این روزهای صنایع‌دستی بروجرد، در رشته ورشو سازی که خود آمیخته از دو هنر قلم‌زنی و ورشو سازی است، از سر عشقی که در دل دارد و با ایجاد نقش بر سطح آلیاژ ورشو، انواع فرآورده‌های توليدی ورشو سازان من‌جمله سرويس چای‌خوری، گلدان، شمعدان و سرویس‌های چند پارچه شیرینی‌خوری و سماور را می‌آفریند.
ورشو یا نقره آلمانی آلیاژی است که از 100 قسمتش 50 قسمت مس، ۲0 قسمت نیکل و 30 قسمتش هم روی می‌باشد. آن را در مواقعی با نقره آبکاری می‌کنند. شهریار قصه ما در معرفی ورشو تعریف می‌کند: «در زمان امیرکبیر عده‌ای برای فراگیری سماورسازی راهی روسیه شدند و به سفارش آن‌ها این آلیاژ از ورشو که نام پایتخت کشور لهستان بود وارد کشورمان شد برای همین این فلز در ایران ورشو نام گرفت. اوج رونق این صنعت- هنر هم در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی بوده است.»
 این آلیاژ نقره‌ای‌رنگ به‌خوبی فرم گرفته و می‌توان برای ساخت ابزار و وسایل مورد نیاز در منازل که جنبه زیبایی و حتی گاهی مصرفی را دارند، مورد استفاده قرار گیرد و روی آن قلم‌زنی کرده و بر زیبایی آن افزود.
در روزگاری نه‌چندان دور، کوچه پس کوچه‌های بازار قدیمی سرپوشیده بروجرد راسته ورشوسازان پر بود از طنین صدای دل‌نشین کوبیدن چکش استادکاران بروجردی مثل حاج علی میناگر، رضا رئوفیان، رضا گلدوز، محمد بادآور و ماشاءالله فرخ‌ پی که با تحمل مشکلات فراوان صنعت ورشو سازی را با دستان خود به اوج تکامل رسانیدند.
در شهر بروجرد خیابان شهدا پلاک 533 وارد مغازه شهریار میناگر که می‌شوی برق زیبایی‌ها و ظرایف ساخته‌هایش چشم‌نوازی می‌کنند. ساختن و کندن نقوش بر روی اشیایی از جنس آلیاژ ورشو مثل سماور، سینی، استکان، قندان و گلاب‌پاش را هم در کارگاهش با 12 کارگر و هم در مغازه‌اش جلوی روی مشتری‌هایش انجام می‌دهد، از قبل با او قرار گذاشته‌ام، وارد مغازه‌اش می‌شوم، در مغازه‌اش مشتری دارد، روی صندلی در حال کار دارد طرح موردنظر زوجی جوان را بر روی تنگی تزئین می‌کند.
خودش می‌گوید در مناسبت‌ها و همایش‌ها برای هدیه دادن، از این هنر صنعت استفاده می‌شود و می‌توان نام هدیه دهنده و هدیه گیرنده و تاریخ و مناسبت را در زمانی کوتاه روی شی‌ء حک کرد. از او در مورد علت خاص بودن ورشو بروجرد می‌پرسم، در پاسخ می‌گوید که در شهرهایی مثل اصفهان، کاشان و دزفول هم ورشو سازی داشته‌ایم اما در اکثر اوقات در دیگر شهرها به ساخت وسایل با آلیاژ برنج مشغول بوده‌اند، آن‌هم نه دستی بلکه با ماشین‌. در گذشته در بروجرد ده‌ها استادکار ورشو ساز فعالیت می‌کردند که هرکدامشان چند شاگرد داشتند.
در هیچ جای دنیا به لحاظ کمیت و کیفیت در ساخت و تبدیل ورق ورشو به وسایل روزمره مردمان آن روزگار به‌صورت چکشی آن‌ها با آن دقت و ظرافت هنرمندانه به گردپای اساتید بروجردی نرسیده‌اند. پدرم مرحوم استاد حاج علی میناگر اولین سماور نفتی ورشو را ساخت. در حال حاضر ورق ورشو کمیاب شده است. ظروف برنجی ماشین ساز و اجناس تزیینی بی‌اصالت چینی بازار را قبضه کرده‌اند. 
بروجرد و ورشوهای دوست‌داشتنی‌اش را می‌گذاریم و در امتداد کوه گرین می‌رویم سمت الشتر دیار چشمه‌ساران و رودهای جاری.
امیرحسین کولیوند هنرمندی از خطه شاعر پرور الشتر؛ استادکار رشته‌های حجم و مجسمه‌سازی و منبت‌کاری است که با استفاده از آهن، سفال، سرامیک، سنگ، چوب و پلاستیک و با الهام از نقش‌مایه‌های تاریخی و مدرن انواع مجسمه، کتیبه و نقش برجسته‌ی سفالی و سرامیکی را خلق می‌کند. به‌محض اینکه پا در کارگاه امیرحسین کولیوند می‌گذاری، مجذوب ساخته‌هایش می‌شوی.
 پای صحبت‌های این جوان زلال که می‌نشینی ملتفت می‌شوی آن‌کس که زیباتر می‌سازد، کسی است که زیباتر هم می‌اندیشد و آنکه بهترین حجم را برای ظهور مفهومی والا برگزیده است، کسی است که آن مفهوم و احساس را به بهترین گونه‌اش، تلقی کرده است.
اوج هنر تجسمی ایرانی- اسلامی با استفاده از نمادهای محلی را می‌توان در کتیبه نقش برجسته نصب‌شده روی دیوار ورودی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی الشتر، ساخته دست استاد کولیوند مشاهده کرد، زیرا طراحی این کتیبه به گونه ای صورت گرفته که آرامش و اصالت هنر لرستان را می‌توان در آن احساس کرد. المان‌هایی مثل سازهای سرنا، کمانچه و تنبک، سه‌تار، نت‌های موسیقی، رقص محلی لری، خوشه گندم، بز شاخ‌دار، اسب سواری در سرزمینی که اولین ملت پرورش دهنده اسب بوده‌اند، همه و همه بیننده را با مضامین فکری سازنده بیشتر آشنا می‌‌کند و این کتیبه تبدیل می‎شود به فصل مشترک موسیقی محلی و زبان و ادبیات بومی و بازتاب‌دهنده فرهنگ و سنن زادگاه خالق اثر.
 خودش می‌گوید که در خلق آثارم از فرد یا سبک خاصی الگوبرداری و تقلید نکرده‌ام، هر چه هست برداشتی است که از محیط زندگی و پیرامون‌ام الهام گرفته‌ام. می‌گوید عاشق این است که خاک و گل دیار الشتر با دست‌های او به مجسمه‌ها و تندیس‌هایی زیبا و موزون از شهیدان شهر و مفاخری مثل ملامنوچهر کولیوند و ملاحق‌علی سیاهپوش تبدیل شود.
به‌راستی که میناگر و کولیوند شاعر هستند، شاعر مضامین آیینی، با این تفاوت که آن‌ها با دست‌هایشان شعر می‌گویند. در یک روز پای صحبت‌های این دو استادکار لرستانی نشستم.
گله داشتند از بی‌خبری مسئولین از هنرمندان شهرشان. مطالبه‌شان از دولت این بود که در این وادی بیشینه توان خود را به ظهور برساند با ارائه یارانه و تسهیل مراحل ایجاد شرکت‌های تجاری متعلق به استادکاران این هنر صنعت. سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری به عنوان متولی اصلی حمایت از این صنعت، با اعزام فعالان و تولیدکنندگان به منظور حضور در نمایشگاه‌های خارج از کشور به معرفی صنایع دستی ایرانی به جهانیان اقدام نماید. هم‎نظر بودند که چون کارشان هنر است بایستی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چون صنعت است از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت هم موردحمایت قرار گیرند، یعنی دولت به تقویت بخش خصوصی برای فعالیت در تولید و فروش صنایع‌دستی و جذب جوانان هنرمند بیشتر به رشته‌های صنایع‌دستی و تولید کالاهای باکیفیت اقدام نماید. بانک‌ها هم نقدینگی لازم را با ارائه وام‌های خوداشتغالی تزریق نمایند.
در پایان بایستی اشاره کرد، یکی از راه‌های جذب گردشگران به لرستان و در پی آن ایجاد اشتغال برای جوانانمان، تقویت حوزه صنایع‌دستی است. در این مسیر گام اول تربیت و تقویت منابع انسانی در حوزه صنایع‌دستی و به کارگیری استعدادهای برتر در آن است. در گام دوم، ارائه تسهیلات و خدمات استاندارد به این هنر صنعت است و در مرحله نهایی بایستی بازاریابی حرفه‌ای در دستور کار بخش خصوصی و دست‌اندرکاران صنایع دستی استان قرار گیرد.


گزارش و عکس: مهدی حسنوند